زبانحال حضرت علی علیه السلام در شهادت حضرت زهرا
گریه در دست گرفته است عنان را زهرا ناله بُرده است ز کف تاب و توان را زهرا بسته ای از چه تو بر روی علی دیدۀخویش بــاز کـن پـنـجـرۀ بـاغ جـنـان را زهــرا آسمان بر سـرم آوار شد از جـا برخـیـز چون تحمّـل کنم این بار گـران را زهرا ای چـراغ دل من بـاز بـزن سـوسـوئـی تا دهـی نـور دل و دیـدۀ جـان را زهـرا گـوشۀ چـشـم کـبـود تو به من می گـوید که نگـفتی به عـلـی درد نـهـان را زهرا تـازه شد با غــم تو داغ و غـم پـیـغـمـبـر گرد غـم باز گرفته است جهان را زهرا گر که آه از جگرم سوخته بر می خیزد شـعـلـۀ داغ تو آتـش زده جـان را زهـرا با غـمـت تا به ابـد عـهـد «وفائی» دارم نذر تو کرده ام این اشک روان را زهرا |